مطالب بامزه و خنده دار ⎝⓿⏝⓿⎠ ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . سوتی ها بامزه.چرت و پرت،.. مطالب بامزه و خنده دار |
|||
جایی دعوت بودیم، بعد یه دختر کوچولو داشتن،
نمیدونم چی شده بود محبتم گل کرده بود هی میگفتم بیا پیش عمو سارا جان، بیا عزیزم، بیا یه بوس بده به عمو. خلاصه در حال بفرما زدن بودم که با ضربه ی آرنج مامانم مواجه شدم،
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|